برنامه ریزی استراتژیک

نگاهی جامع به برنامه ریزی استراتژیک

در دنیای امروز که تغییرات سریع و رقابت شدید به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی فردی و کاری تبدیل شده، داشتن یک نقشه راه روشن بیش از هر زمان دیگری ضروری است. برنامه‌ ریزی استراتژیک ابزاری است که افراد و سازمان‌ها را در مسیر رشد پایدار و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه همراهی می‌کند.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مواجهه با مشکلات، احساس سردرگمی کرده باشید یا فرصت‌هایی را به دلیل نداشتن دید و برنامه ریزی بلندمدت از دست داده باشید. اینجا همان جایی است که برنامه‌ ریزی استراتژیک وارد می‌شود.در این مقاله، با مفاهیم اصلی، مزایا، مراحل اجرایی و یک نمونه واقعی از برنامه‌ ریزی استراتژیک آشنا می‌شوید؛ مسیری که به شما کمک می‌کند آینده را هدفمند بسازید.

برنامه ریزی استراتژیک چیست و چرا مهم است؟

برنامه ‌ریزی استراتژیک فرآیند طراحی و تدوین راهکارهایی است که به یک سازمان یا فرد کمک می‌کند تا اهداف بلندمدت خود را با استفاده از منابع موجود به دست آورد. این نوع از انواع برنامه‌ ریزی شامل تحلیل وضعیت کنونی، تعیین اهداف آینده، شناسایی موانع و فرصت‌ها و انتخاب بهترین استراتژی‌ها برای رسیدن به این اهداف است. در واقع، برنامه‌ ریزی استراتژیک مانند نقشه‌ای است که شما را از نقطه شروع به مقصد موردنظر هدایت می‌کند.

چرا برنامه‌ ریزی استراتژیک اهمیت دارد؟

  • تعیین جهت‌گیری و چشم‌انداز مشخص: برنامه‌ ریزی استراتژیک به شما کمک می‌کند تا یک دیدگاه واضح و منسجم از آینده داشته باشید و تمام فعالیت‌ها و تصمیمات خود را بر اساس آن تنظیم کنید. این چشم‌انداز باعث می‌شود که در مواجهه با تغییرات و چالش‌ها، همیشه جهت‌گیری مشخصی داشته باشید.
  • مدیریت منابع بهینه: از آنجا که منابع (زمان، پول، نیروی انسانی) محدود هستند، برنامه‌ ریزی استراتژیک به شما این امکان را می‌دهد تا این منابع را به بهترین شکل ممکن تخصیص دهید و از هدررفت آن‌ها جلوگیری کنید.
  • برتری رقابتی: داشتن یک استراتژی مشخص و کارآمد به سازمان‌ها یا افراد کمک می‌کند تا از رقبا پیشی بگیرند. برنامه ‌ریزی استراتژیک به شناسایی فرصت‌های بازار، تهدیدها و نقاط ضعف رقبا کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنید.
  • افزایش کارایی و اثربخشی: وقتی اهداف مشخص و استراتژی‌های واضح وجود داشته باشند، افراد و تیم‌ها می‌دانند که باید به کدام سمت حرکت کنند. این هم‌راستایی در اهداف باعث می‌شود که تلاش‌ها به‌صورت هدفمندتر و کارآمدتر انجام شود.
  • پاسخگویی به تغییرات محیطی: محیط‌های کسب‌وکار و اجتماعی همیشه در حال تغییر هستند. با استفاده از برنامه‌ ریزی استراتژیک، سازمان‌ها می‌توانند به‌ سرعت خود را با این تغییرات هماهنگ کنند و به فرصت‌های جدید پاسخ دهند.
  • ایجاد تمرکز و هماهنگی: از مزایای برنامه‌ ریزی استراتژیک باعث می‌شود که همه اعضای سازمان یا تیم، اهداف مشترک را دنبال کنند. این هم‌راستایی و هماهنگی در اهداف، باعث بهبود عملکرد کلی می‌شود.

برنامه‌ ریزی استراتژیک ابزار قدرتمندی است که به سازمان‌ها و افراد این امکان را می‌دهد که تصمیمات بهتری بگیرند، منابع خود را بهینه کنند و به اهداف بلندمدت خود دست یابند. بدون برنامه ‌ریزی استراتژیک، رسیدن به موفقیت بسیار دشوار خواهد بود.

مزایای برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک چیست

برنامه‌ ریزی استراتژیک به‌عنوان یک ابزار کاربردی، نقش کلیدی در موفقیت فردی و سازمانی دارد. این برنامه‌ ریزی کمک می‌کند با دیدی روشن، منابع را به درستی به‌کار بگیریم و در برابر تغییرات انعطاف‌پذیر باشیم. در ادامه، مزایای برنامه ریزی به این نوع را مرور می‌کنیم:

  • چشم‌انداز روشن برای آینده: برنامه‌ ریزی استراتژیک شما را از سردرگمی خارج می‌کند. با داشتن اهداف بلندمدت و مسیر مشخص، می‌دانید در هر مرحله کجا هستید و به کجا می‌روید. این دیدگاه برای افراد در مسیر توسعه فردی و برای سازمان‌ها در رقابت بازار حیاتی است.
  • تمرکز بر اهداف بلندمدت و اجتناب از منافع زودگذر: در شرایطی که وسوسه‌های کوتاه‌مدت زیاد است، یک استراتژی مدون شما را از انحراف در مسیر بازمی‌دارد. این موضوع به ویژه در زمان تصمیم‌گیری‌های حساس اهمیت دارد.
  • استفاده مؤثر از منابع محدود: منابعی مانند زمان، سرمایه و نیروی انسانی محدودند. با داشتن برنامه استراتژیک، این منابع صرف کارهایی می‌شوند که بیشترین بازدهی را دارند.
  • شناسایی و مدیریت فرصت‌ها و تهدیدها: از طریق تحلیل وضعیت موجود، برنامه‌ ریزی استراتژیک به شما کمک می‌کند تهدیدها را پیش‌بینی کرده و فرصت‌های محیطی را بهتر درک کنید.
  • انعطاف‌پذیری در برابر تغییرات: دنیای امروز دائماً در حال تغییر است. داشتن استراتژی به شما این امکان را می‌دهد که به موقع بازنگری کنید، خود را با تغییرات هماهنگ سازید و از فرصت‌های جدید بهره ببرید.
  • هم‌راستایی و هماهنگی در تیم: زمانی که اهداف روشن باشند، تمام افراد در سازمان یا تیم می‌توانند با درک نقش خود، در جهت آن اهداف همکاری مؤثری داشته باشند. این موضوع باعث افزایش انسجام و کارایی می‌شود.

مفاهیم پایه در برنامه‌ ریزی استراتژیک

برنامه‌ ریزی استراتژیک بر پایه مجموعه‌ای از مفاهیم کلیدی بنا شده که شناخت دقیق آن‌ها برای طراحی و اجرای موفق این نوع برنامه‌ ریزی ضروری است. در اینجا به مهم‌ترین این مفاهیم اشاره می‌شود:

چشم‌انداز: آینده‌ای مطلوب و بلندمدت را ترسیم می‌کند که سازمان یا فرد در پی تحقق آن است. این مفهوم، مسیر کلی حرکت را مشخص می‌سازد و به تصمیم‌گیری‌ها جهت می‌دهد. چشم‌انداز باید الهام‌بخش، شفاف و قابل درک باشد تا همواره معیار ارزیابی مسیر و اهداف قرار گیرد.

مأموریت: مأموریت بیانگر دلیل وجودی یک سازمان یا فرد است و مشخص می‌کند که چه اقداماتی در راستای تحقق چشم‌انداز باید انجام شود. مأموریت معمولاً اهداف عملیاتی، حوزه فعالیت و ارزش‌های بنیادین را پوشش می‌دهد.

اهداف استراتژیک: این اهداف نتایج ملموسی هستند که باید در راستای چشم‌انداز تحقق یابند. این اهداف باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، واقع‌گرایانه، مرتبط و زمان‌مند (SMART) باشند تا به عنوان نقطه تمرکز استراتژی‌ها عمل کنند.

تحلیل SWOT: یکی از ابزارهای پایه‌ای در برنامه‌ریزی استراتژیک است که به بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها می‌پردازد. این تحلیل به تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند تا تصویر دقیقی از موقعیت فعلی به‌دست آورده و انتخاب‌های استراتژیک خود را بر این اساس بنا کنند.

استراتژی: استراتژی نقشه‌ای کلی برای دستیابی به اهداف است. این نقشه باید تعیین کند که چگونه منابع، زمان و اقدامات در مسیر تحقق چشم‌انداز تخصیص یابند. استراتژی‌ها باید قابل تطبیق با تغییرات محیطی و نیازهای در حال تحول باشند.

اجرای استراتژی: مرحله‌ای کلیدی در فرایند برنامه‌ریزی است که در آن، برنامه‌ها به‌طور عملیاتی اجرا می‌شوند. موفقیت اجرای استراتژی مستلزم هماهنگی تیم‌ها، تعیین مسئولیت‌ها و نظارت مستمر بر پیشرفت است.

ارزیابی و نظارت: ارزیابی استراتژی شامل سنجش عملکرد واقعی در برابر اهداف تعیین‌شده است. این مرحله به سازمان‌ها کمک می‌کند تا مشکلات احتمالی را شناسایی کرده، اقدامات اصلاحی انجام دهند و استراتژی‌ها را در صورت نیاز به‌روز کنند.

تحلیل محیطی: تحلیل محیطی به بررسی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر سازمان می‌پردازد. عواملی مانند بازار، رقبا، فناوری، منابع درون‌سازمانی و فرهنگ سازمانی در این تحلیل مدنظر قرار می‌گیرند. نتیجه این تحلیل می‌تواند مبنای تدوین یا بازنگری استراتژی‌ها باشد.

برتری رقابتی: مزیتی پایدار که سازمان را نسبت به رقبا متمایز می‌کند و باعث عملکرد بهتر آن می‌شود. برتری رقابتی می‌تواند از نوآوری، کیفیت، خدمات، قیمت یا ترکیبی از آن‌ها حاصل شود.

پیشنهادهای استراتژیک: در پایان فرایند تحلیل، مجموعه‌ای از گزینه‌های استراتژیک قابل انتخاب برای سازمان یا فرد مطرح می‌شوند. این پیشنهادها بر مبنای واقعیت‌های محیطی و تحلیل SWOT شکل می‌گیرند و انتخاب میان آن‌ها، گامی حیاتی در مسیر تدوین نهایی استراتژی است.

اصول برنامه‌ ریزی استراتژیک

اصول برنامه ریزی استراتژیک در سازمان

برنامه‌ ریزی استراتژیک زمانی مؤثر و پایدار خواهد بود که بر پایه اصولی منسجم و قابل اجرا بنا شود. این اصول نقش راهنما دارند و در تمام مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی‌ها باید در نظر گرفته شوند:

۱. تمرکز بر آینده و اهداف بلندمدت

برنامه‌ریزی استراتژیک باید هم‌راستا با چشم‌انداز کلی سازمان طراحی شود. درک روشن از مقصد نهایی، به تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند تا اقدامات خود را با دیدی بلندمدت و هدف‌محور تنظیم کنند.

۲. شناخت دقیق محیط داخلی و خارجی

هر استراتژی موفق باید بر پایه تحلیل محیط شکل بگیرد. بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها (تحلیل SWOT) و همچنین درک روندهای اقتصادی، اجتماعی و رقابتی، زمینه‌ساز تصمیم‌گیری‌های آگاهانه خواهد بود.

۳. انطباق با ارزش‌ها و مأموریت سازمان

استراتژی‌ها باید بازتابی از باورها، مأموریت و فرهنگ سازمان باشند. این هماهنگی به ایجاد انسجام در اجرا و پذیرش بهتر در میان اعضای تیم کمک می‌کند.

۴. انعطاف‌پذیری در برابر تغییرات

محیط‌های کاری امروز دائماً در حال تغییرند. برنامه‌ریزی استراتژیک باید امکان بازنگری و اصلاح داشته باشد تا بتواند در برابر چالش‌ها و فرصت‌های جدید، واکنش مؤثری نشان دهد.

۵. اولویت‌بندی منابع و اقدامات

منابع همیشه محدودند. تخصیص هدفمند منابع به حوزه‌هایی که بیشترین تأثیر را در تحقق اهداف دارند، یکی از پایه‌های موفقیت استراتژی است.

۶. پایش مستمر و ارزیابی نتایج

استراتژی‌ها بدون ارزیابی و بازخورد، نمی‌توانند بهبود پیدا کنند. داشتن سیستم نظارت منظم، کمک می‌کند تا عملکرد به‌صورت واقعی سنجیده و اصلاحات لازم اعمال شود.

۷. مشارکت و هم‌راستایی تیمی

برنامه‌ ریزی موفق، تنها محصول ذهن مدیران ارشد نیست؛ بلکه حاصل همکاری، مشارکت و درک مشترک همه بخش‌هاست. هم‌راستایی افراد با اهداف استراتژیک، به اجرای بهتر و مؤثرتر آن کمک می‌کند.

این اصول، پایه‌ای برای ورود به مراحل عملیاتی برنامه‌ ریزی استراتژیک فراهم می‌کنند. حالا که با مبانی نظری و ارزش‌های راهبردی آشنا شدیم، در گام بعدی سراغ مراحل اجرایی می‌رویم؛ یعنی جایی که استراتژی از ایده به عمل تبدیل می‌شود.

مراحل برنامه‌ ریزی استراتژیک

مراحل برنامه استراتژیک

برنامه‌ ریزی استراتژیک یک فرآیند گام‌به‌گام است که سازمان‌ها را از شناخت وضعیت فعلی به سوی تحقق اهداف بلندمدت هدایت می‌کند. در ادامه با مهم‌ترین مراحل این فرآیند آشنا می‌شویم:

مرحله 1: ارزیابی وضعیت فعلی و محیط کسب‌وکار

پیش از تعیین اهداف آینده، شناخت دقیق از موقعیت فعلی سازمان ضروری است. این مرحله شامل تحلیل عوامل داخلی (مانند منابع انسانی، مالی و ساختار سازمانی) و عوامل خارجی (مانند بازار، رقبا و روندهای اقتصادی) می‌شود.

در این مرحله می‌توان از ابزارهایی مانند موارد زیر بهره گرفت:

  • تحلیل SWOT برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها.
  • کارت امتیازی متوازن (Balanced Scorecard) برای ارزیابی عملکرد سازمان در ابعاد مختلف.

جمع‌آوری داده‌ها از مشتریان، کارکنان و داده‌های بازار به تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند تصویر دقیقی از وضعیت موجود ترسیم کنند و مبنای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک قرار دهند.

مرحله 2: تعیین اهداف و مقاصد استراتژیک

پس از تحلیل وضعیت، نوبت به تعیین مقصد آینده می‌رسد. در این مرحله باید مشخص شود که سازمان در چه جایگاهی می‌خواهد قرار بگیرد و برای رسیدن به آن نقطه، چه اهدافی باید تعریف شود.

اهداف باید:

  • با چشم‌انداز و مأموریت سازمان هم‌راستا باشند؛
  • قابل اندازه‌گیری، واقع‌بینانه و زمان‌مند باشند (مطابق مدل SMART)
  • بر مبنای ارزش‌های سازمانی و مزیت‌های رقابتی تنظیم شوند.

مرحله 3: طراحی استراتژی‌ها و تعیین شاخص‌های عملکرد

در این گام، راهکارهای مشخص برای رسیدن به اهداف تدوین می‌شوند. تدوین استراتژی به معنای انتخاب مسیرهایی است که بتوان با استفاده از منابع موجود، اهداف تعیین‌شده را محقق کرد.

در این مرحله باید:

  • اولویت‌های استراتژیک سازمان تعیین شود؛
  • برای هر هدف، شاخص‌های عملکرد کلیدی (KPI) تعریف شود تا میزان پیشرفت قابل اندازه‌گیری باشد؛
  • اهداف سالانه و میان‌مدت مشخص شوند تا اجرای برنامه به گام‌های کوتاه‌تر تقسیم شود؛
  • منابع مالی و انسانی موردنیاز بر اساس اولویت‌ها تخصیص یابد؛
  • یک نقشه راه اجرایی برای پروژه‌ها تهیه شود تا مسیر اجرا مشخص و منظم باشد.

مرحله 4: اجرای برنامه استراتژیک


موفقیت هر استراتژی وابسته به اجرای دقیق آن است. در این مرحله، اقدامات عملی آغاز می‌شود و اعضای سازمان باید بدانند که هر وظیفه چگونه به تحقق اهداف کلی مرتبط است.

نکاتی برای اجرای مؤثر:

  • شفاف‌سازی مسئولیت‌ها و انتظارات از اعضای تیم؛
  • استفاده از نرم‌افزارهای مدیریت پروژه برای ردیابی پیشرفت؛
  • ارتباط منظم میان واحدها و ارائه بازخورد مستمر؛
  • تنظیم جلسات پیگیری برای بررسی هماهنگی عملکرد با اهداف.

مرحله 5: پایش، بازنگری و بهبود مستمر

برنامه‌ ریزی استراتژیک، یک فرآیند ایستا نیست. در این مرحله باید به‌صورت منظم عملکرد برنامه بررسی شده و بر اساس تغییرات محیطی یا داخلی، اصلاحات لازم اعمال شود.

اقداماتی که در این مرحله اهمیت دارند:

  • ارزیابی فصلی یا سالانه عملکرد در برابر اهداف؛
  • بازبینی استراتژی‌ها در صورت بروز تحولات بازار، رقبا یا نیازهای مشتریان؛
  • مستندسازی نتایج برای یادگیری سازمانی و تصمیم‌گیری‌های آینده

چند نوع برنامه ریزی استراتژیک وجود دارد؟

نوع برنامه استراتژیکتوضیحات
کسب‌وکاراین برنامه بر جنبه‌های رقابتی و محیط بیرونی کسب‌وکار تمرکز دارد. هدف آن ایجاد فرصت‌های بهبود برای کسب‌وکار است، و منابع انسانی، مالی و فناوری برای دستیابی به اهداف سازمان تخصیص می‌یابد.
سازمانبرنامه‌های استراتژیک سازمانی بیشتر بر ساختار داخلی، سیاست‌ها، فرآیندها و نقش مدیریت ارشد در رسیدن به اهداف متمرکز هستند. این برنامه‌ها به نحوه عملکرد و هماهنگی اجزای مختلف سازمان توجه دارند.
عملکردبرنامه استراتژیک عملکردی ترکیبی از برنامه‌های سازمانی و کسب‌وکاری است و در آن تمرکز بیشتری بر روی جزئیات فرآیندها و سیاست‌ها وجود دارد. این برنامه‌ها به تخصیص منابع و بودجه برای واحدهای مختلف مانند منابع انسانی و بازاریابی پرداخته و برای پیاده‌سازی مؤثر آن‌ها تلاش می‌شود.

نمونه طرح برنامه ریزی استراتژیک

فرض کنید شما مدیر تیم برنامه‌ ریزی استراتژیک در یک شرکت تولید محصولات آرایشی هستید و هدف شما این است که سهم بازار خود را در یک منطقه جغرافیایی جدید افزایش دهید. در ابتدای سال، شما و تیم‌تان هدف‌گذاری می‌کنید که در پایان سه‌ ماهه اول، ۱۰٪ از بازار جدید را جذب کنید. برای رسیدن به این هدف، شما تصمیم می‌گیرید که یک کمپین تبلیغاتی جدید در این منطقه راه‌اندازی کنید و شبکه توزیع محصولات را گسترش دهید. مراحل برنامه‌ ریزی استراتژیک برای این هدف به صورت زیر است:

  1. تعریف هدف و استراتژی

در ابتدا، شما هدف‌گذاری می‌کنید که در سه ماهه اول، 10٪ از بازار جدید را به دست آورید. برای رسیدن به این هدف، تصمیم می‌گیرید که کمپین تبلیغاتی هدف‌مند ایجاد کنید و با افزایش آگاهی از برند، مشتریان جدید جذب کنید. استراتژی شما بر استفاده از شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات محلی و همکاری با فروشگاه‌های زنجیره‌ای متمرکز خواهد بود.

تفویض مسئولیت‌ها:
تیم شما مسئولیت‌ها را بین بخش‌های مختلف تقسیم می‌کند:

  • بخش بازاریابی: طراحی کمپین تبلیغاتی و تهیه محتوای تبلیغاتی
  • بخش فروش: شناسایی و ارتباط با فروشگاه‌های جدید و توزیع محصولات
  • بخش تحقیق و توسعه: بررسی نیازهای خاص بازار جدید و پیشنهاد محصولات مناسب
  • بخش پشتیبانی مشتری: آماده‌سازی تیم پشتیبانی برای ارائه خدمات به مشتریان جدید

2. برنامه‌ریزی کمپین و توزیع:

شما جلسات هفتگی با تیم‌تان برگزار می‌کنید تا پیشرفت کمپین تبلیغاتی را بررسی کنید. همچنین، بخش فروش منظم با فروشگاه‌ها و شبکه‌های توزیع ارتباط برقرار می‌کند تا اطمینان حاصل شود که محصولات به ‌موقع در دسترس قرار دارند. شما زمان دقیق برای هر مرحله از کمپین، از جمله تاریخ شروع تبلیغات، توزیع محصولات و تحلیل نتایج را تعیین می‌کنید.

3. اجرای کمپین تبلیغاتی:

کمپین تبلیغاتی در تاریخ معین آغاز می‌شود. تیم بازاریابی از شبکه‌های اجتماعی و تبلیغات محلی برای آگاهی از برند استفاده می‌کند. در این مرحله، شما همکاری با اینفلوئنسرهای محلی را نیز در نظر می‌گیرید تا به جذب توجه بیشتر کمک کند.

4. پیگیری و ارزیابی نتایج:

در طول کمپین، تیم شما با استفاده از ابزارهای تحلیلی به‌طور مستمر میزان تاثیرگذاری تبلیغات را پیگیری می‌کند. پس از پایان کمپین، یک نظرسنجی از مشتریان جدید صورت می‌گیرد تا بازخوردها و میزان تأثیر تبلیغات را بررسی کند.

5. تحلیل و گزارش‌دهی:

پس از اتمام سه‌ ماهه اول، نتایج کمپین تبلیغاتی مورد تحلیل قرار می‌گیرد. شما بررسی می‌کنید که آیا هدف جذب ۱۰٪ از بازار جدید محقق شده است یا خیر و بر اساس نتایج، اقداماتی برای بهبود فرآیند در سه‌ماهه‌های بعدی در نظر می‌گیرید.

6. بازنگری استراتژی:

پس از بررسی نتایج، اگر نیاز به تغییر در استراتژی تبلیغاتی و توزیع محصولات وجود داشته باشد، تیم شما برنامه‌های جدیدی طراحی می‌کند تا در دوره‌های بعدی به هدف خود نزدیک‌تر شوید.

برنامه‌ ریزی استراتژیک ابزاری برای حرکت هدفمند در مسیر رشد است، نه صرفاً یک چارچوب نظری. با تعریف دقیق چشم‌انداز، تحلیل محیط، تعیین اهداف و اجرای گام‌به‌گام استراتژی، می‌توان مسیر آینده را با اطمینان بیشتری طی کرد. اگر در مدیریت مسیر کسب‌وکار خود با سردرگمی یا پراکندگی تصمیم‌گیری مواجه هستید، وقت آن است که با یک برنامه استراتژیک ساده، اما اصولی، شروع کنید.
همین امروز گام اول را بردارید و چارچوبی روشن برای تصمیم‌های آینده‌تان بسازید.

الهه صفریمشاهده نوشته ها

Avatar for الهه صفری

من الهه صفری هستم و یک علاقه‌مند به حوزه توسعه فردی. کتاب‌های زیادی در این مورد خوندم و مدام در حال یادگیری هستم. دوست دارم چیزهایی که یاد می‌گیرم رو با آدم‌های بیشتری به اشتراک بذارم و کمک کنم برای حال خوبشون تلاش کنن.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *